امروز با وجود ماشيني شدن زندگي، هنوز بافت سنتي زندگي خانوادگي در اغلب جوامع روستايي و عشايري، فرق چنداني با گذشته نکرده و به موازات آنکه بسياري از مظاهر زندگي مدرن، حتي به سياه چادرهاي عشايري راه يافته و گبه و گليم زينتبخش خانههاي مدرن شهري شده، هنوز روستاييان و عشاير، قسمت اعظم ما يحتاج خانواده خود و ديگر خانوادههاي محل اقامتشان را با استفاده از مواد و مصالحي که طبيعت در اختيارشان گذاشته، به کمک ابزاري ساده و با بهرهگيري از فرهنگ و فولکلور منطقه توليد ميکنند.
در ميان انواع متعدد صنايعدستي کشور، که شهرنشينان کم و بيش اغلب آنها را ميشناسند، يک محصول نيز هست که با وجود قدمت توليد و کاربردهاي متعددش، هنوز چنانکه بايد و شايد شناسانده نشده است.
در حاليکه آشنايي با آن، ضمن برطرف ساختن برخي از نيازهاي مصرفي ساکنان مناطق شهري، ميتواند عامل ايجاد اشتغال و در آمد براي زنان و دختران خانهدار محسوب شود و با افزودن به ميزان درآمد خانوادههاي روستايي و عشايري، از مهاجرتهاي دائمي پيشگيري کند.
اين محصول که در نقاط مختلف کشور با عناوين چيق، چيغ يا چيخ از آن ياد ميشود و شهرنشينها بيشتر از آن با عنوان «پاراوان» ياد ميکنند، محصولي ساده و بدوي است، که با مواد اوليهاي بسيار ارزان قيمت ساخته ميشود، منتها صبر و هنر زنان و آرايههاي اصيلي که بر آن نقش ميبندد، ارزش افزودهبسيار زيادي به آن ميبخشد.
چيغ که عبارت از بافت حصيري به پهناي تقريبي ۱۵۰ سانتيمتر است و روي آن نقشهاي متفاوتي به وسيله نخهاي رنگارنگ پشمي ايجاد ميشود يکي از توليدات مناطق عشاير نشين کشورمان استکه براي حفاظت اطراف سياه چادرها از آن استفاده ميشود.
چيغ از ني که به صورت خود رو در محل زندگي عشاير ميرويد و موي بز بافته ميشود و از ورود گرما، سرما، باد، باران و خاک به درون چادر پيشگيري ميکند.
از آنجا که نيها توخالي هستند عايق حرارتي محسوب ميشوند. هنگام باران نيز به دليل بالا رفتن رطوبت هوا نيها منبسط ميشوند و به هم ميچسبند، به اين ترتيب در برابر ورود آب به داخل مقاومت ميکنند.
در چيغبافي براي تزئين چيغ از پشم و کامواهاي رنگي استفاده ميکنند. نقشهاي به کار رفته روي چيغ هندسي و ذهني است.
هنوز پس از سالها که از زندگى شهرى مىگذرد چيغ در ميان کوچ نشينان جايگاه ويژهاى دارد و به عنوان يکى از هنرها و صنايعدستى اغلب زنان کوچ نشين محسوب مىشود.
تاريخچه چيغبافي
چيغ مثل اغلب ديگر رشتههاي صنايعدستي در طول سدهها و سالهاي متمادي شکل گرفته و به تکامل رسيده و با صراحت نميتوان تاريخي دقيق براي ابداع و پيدايي آن تعيين کرد، اما چون از نظر ساختار در گروه حصيربافي قرار ميگيرد، ميتوان تصور کرد شعبهاي از هنر حصيربافي است که برحسب ضرورتهاي مناطق توليد و به پشتوانه ذوق توليدکنندگان، به تدريج از حصيربافي فاصله گرفته است.
بافت چيغ، که هماکنون بيشتر عشاير منطقه غرب کشور و خصوصا کرمانشاه به آن اشتغال دارند، هنري خانگي و صرفا زنانه است که زنان خانهدار، به طور فصلي و در ساعات فراغت از ساير امور خانهداري به آن ميپردازند.
طرز تهيه چيغ
مهمترين ماده اوليه چيغبافي، نوعي ني مردابي است که حالتي تو خالي دارد و پس از تهيه از اطراف رودخانهها يا مردابها، آن را با ابزار دستسازي شبيه کارد، ميترکانند و از طول به چهار قسمت تقسيم ميکنند. به طوريکه پهناي هر قسمت نزديک به يک سانتيمتر ميشود. بعد از نخ پشمي ريسيده و رنگرزي شدهاي که گاه نيز آميخته با موي بز است، براي بافت بهره ميگيرند.
بافندگان، که معمولاً کار ريسندگي را نيز خودشان انجام ميدهند، پشم حاصل از دامهايشان را با ابزار دستي سادهاي ريسيده و با استفاده از مواد رنگداري که از طبيعت منطقه به دست ميآيد، رنگرزي ميکنند و سپس، در مرحله توليد، طرح مورد نظر براي تهيه محصول را يا بخاطر داشته و به طور ذهني آن را به قسمتهاي متفاوت تقسيم کرده و هر ني را بر طبق آن ميبافند و يا اينکه طرح را روي کاغذ ترسيم کرده و هر ني را روي نقشه نخ پيچي ميکنند که در مورد زنان چادر نشين حالت اول بيشتر صادق است.
اين طرحها که به تمامي اصيل و سنتي است گوناگون و زيبا بوده و نقشهايي نظير شير ، آهو ، گوزن و ... را شامل ميشود .
سپس نخهاي پشمي و رنگين را بر روي قسمتهايي از هر ني که به طور معمول ۵/۱ سانتيمتر عرض دارد، ميپيچند و پس از انجام اين مرحله، کاري را که بيشباهت به بافت حصير پنجره نيست، شروع ميکنند و حدود ۳۲ عدد ني را به هم ميبافند و حصير کوچکي به وجود ميآورند که «دسته» ناميده ميشود و سپس، شش دسته را دوباره به هم ميبافند و در نهايت محصولي ميسازند که سه متر طول و ۵/۱ متر عرض دارد و در آن، نخهاي رنگيني که روي نيها پيچيده شده، طوري کنار هم قرار ميگيرد، که نقشي بدوي، اما در عين حال چشمنواز و زيبا را به نمايش ميگذارد.
امروزه با استفاده از اين نوع کار دستي اشياي متنوعي از جمله پاراوان ، پرده يا پوشش ديوار و صفحه هاي اسپند ( جهت دوري از چشم بد ، به اعتقاد عامه) توليد ميشود همچنين سبدهاي حصيري دهانه گشاد نيز از جمله توليدات اين نوع هنر دستي است.
چيغ دو نوع مصرف دارد يکي نو ساده و يک رنگ است مخصوص حفاظت بره هاي کوچک در فصول سرد سال که در قسمت گوشه يا پشت چادر برپا داشته و کف آن را با خس خاشاک ميپوشانند تا برهها و بزغالهها بيمار نشوند.
نوع دوم آلاچيق است که دورتادور چادرسياه ميکشند و مانع ورود سرما و گرد و خاک بداخل چادر است.
ويژگيهاي چيغ
طرحها، رنگها و زيباييهاي چيغ، به نوعي نشاندهنده سليقه زن کوچنشين در نمايش روحيات و خواستههايش محسوب ميشود و با گشت و گذاري در ميان سياه چادرهاي عشاير يک منطقه، با دقت در نقش و رنگ چيغهاي اطراف هر چادر، به خوبي ميتوان احساس بانوي آن چادر را درک کرد.
چيغ در اطراف چادرهاي عشايري، به صورت يک حصار نصب ميشود و بزرگترين خاصيتش اين است که جلوي تابش مستقيم آفتاب به چادر را ميگيرد و اجازه نميدهد گرماي آفتاب به داخل چادر نفوذ کند.
در ساعاتي از روز و همچنين شبها، وقتي لبههاي چادر را بالا ميزنند تا هواي خنک به داخل بيايد، چيغ ضمن آنکه مانع ديده شدن درون چادر از بيرون ميشود، هواي خنک را از لابهلاي خود عبور ميدهد و در ضمن جلوي ورود گرد و غبار ناشياز باد و عبور حيوانات را ميگيرد.
ابزار و وسايل مورد استفاده در چيغبافياز چند وسيله ساده و ابتدايينظير داس، انواع کارد، سوهان، درفش، قيچي، سوزنو... تجاوز نميکند و آنچه بيشتر به محصولات توليدي زنان ارزش و اهميت ميبخشد، مهارتو ذوقبافندگان است.
با اينهمه، يکي از مهمترين ويژگيهاي رشتههايي مانند چيغبافي حفظ و تقويت روحيه تعاون و همکاري بين زنان ايلياتي است. به اين نحو که چون پرداختن به چنين صنعتي، همکاري چند نفر را در آن واحد ميطلبد، به طور معمول، وقتي زن يا دختري قصد بافت چيغ را داشته باشد، عده ديگري از زنان و دختران خانوار يا طايفه به کمکش ميروند و در ترکاندن نيها، نخپيچي نيها و بافت به او کمک ميکنند و در نتيجه، محصولي که بافت آن ممکن است پنج تا شش روز طول بکشد، در يک روز به پايان ميرسد.