دکتر حسن تقيزاده انصاري_ سفر و مسافرت از ديرباز مورد توجه بشر بوده است. گرچه در گذشته هدف از سفرهاي طولاني و پرخطر تنها به زيارت و تجارت محدود ميشده، اما امروزه با گسترش سيستم حمل و نقل، افزايش درآمد مردم، پديدآمدن زمان استراحت و فراغت و ... اين مهم امري جدايي ناپذير از زندگي بشري مبدل گشته است. به طوري که امروزه هدف از سفر کردن بسيار تخصصي تر و پيچيده تر شده است. سفر همواره جايگاه خاصي در فرهنگ، تمدن و اديان کشورهاي مختلف و بخصوص ايران، با تمدن 7000 هزار سالهاش داشته است. فولکلور کشورهايي مانند ايتاليا، يونان و چين و ... پر است از افسانهها، قهرمانان و آداب و رسومي که سفر نقشي کليدي را در آن ايفا مينمايد. در فرهنگ ايراني - اسلامي ما نيز به طور مستقيم به فوايد سفر اشاره شده است. بسياري از اديبان، فلاسفه و دانشمندان تمدن ما، به بررسي اثرات روحي و رواني سفر پرداختهاند و ان را در پديد آمدن نگرشي نو نسبت به دنيا اطراف موثر ميدانند. انبوه سفرنامهها و زندگينامهها نشانگر اين موضوع است. آري! بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي.
طبق آمار منتشر شده توسط سازمان جهاني گردشگري، تا سال ۲۰۲۰ ميلادي تعداد گردشگران در سراسر دنيا به رقمي حدود ۱/۶ ميليارد نفر خواهد رسيد. اين امر نشان دهنده گسترش روزافزون صنعت گردشگري است. به طوري که هم اکنون صنعت گردشگري پس از صنعت نفت و خودروسازي، سومين صنعت بزرگ دنيا به حساب مي آيد. (و پيش بيني مي شود تا سال ۲۰۱۰ ميلادي با پشت سر گذاشتن اين دو، به بزرگ ترين صنعت دنيا تبديل شود) اما اگر به وب سايت سازمان جهاني گردشگري مراجعه کنيم با ارقام جالبي مواجه مي شويم. درآمد صنعت گردشگري در دنيا در سال ۲۰۰۵ ميلادي، رقمي معادل ۶۸۲/۷ ميليارد دلار و تعداد گردشگران نيز در همين سال رقمي حدود ۸۰۶/۸ ميليون نفر اعلام شده است. اين ارقام نشان ميدهد که توجه به صنعت گردشگري و چگونگي مديريت و
بهرهبرداري مؤثر از آن، بايد جزو اولويتهاي اصلي نظام اقتصادي - اجتماعي کشورهاي داراي پتانسيل گردشگري قرار گيرد، تا با بهرهگرفتن از اثرات بيشمار اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و ... آن، گام موثري در توسعه همه جانبه يک ناحيه، منطقه و يا کشور برداشته شود. ايران نيز به عنوان يکي از کشورهاي داراي پتانسيل از اين امر مستثني نيست و توسعه گردشگري در کشورمان نيازمند يک نظام مديريتي قوي و خستگي ناپذير است.
اما صنعت گردشگري به عنوان يک صنعت چند وجهي، متشکل از اجزا و انواع گوناگون است. يکي از انواع گردشگري، که امروزه نيز بسيار رونق يافته است، گردشگري فرهنگي است. در اين مقاله بر آنيم که در ابتدا تعريف درستي از گردشگري فرهنگي ارائه کرده و سپس با بررسي انواع آن، سيستم مديريتي مناسب توسعه اين نوع از گردشگري را بيان کنيم. در اين مقاله سعي شده است تا کشور عزيزمان ايران را مورد مطالعه موردي قرار داده و گردشگري فرهنگي را با توجه به فرهنگ و تمدن شرق و به خصوص ايران بررسي کنيم. بدون شک فرهنگ و تمدن شرقي پتانسيل بالايي را در توسعه گردشگري فرهنگي دارد و با توجه به اين که اثرات منفي توسعه اين نوع گردشگري (که در ادامه به آن اشاره ميکنيم) بسيار کمتر از انواع ديگر گردشگري بوده و اثرات مثبت آن بيشتر، توسعه گردشگري فرهنگي ميتواند يک استراتژي مناسب در توسعه صنعت گردشگري براي بسيار از کشورهاي آسيايي و به خصوص ايران باشد. بديهي است به بسياري از موارد تنها اشارهاي کوتاه و گذرا داريم و توضيح بيشتر آنها نيازمند مقالههاي تخصصيتري است که در اين فرصت کوتاه نميگنجد.
گردشگري فرهنگي از دو عبارت گردشگري و فرهنگ تشکيل شده است. به منظور اينکه تعريف ملموستري از گردشگري فرهنگي داشته باشيم، بهتر است ابتدا اجزا تشکيل دهنده آن را تعريف کنيم و سپس به تعريف مستقيم آن بپردازيم. تعاريف متعددي از واژه گردشگري وجود دارد. اما به نظر ميرسد جامعترين آنها تعريفي باشد که توسط خود سازمان جهاني گردشگري ارائه شده است. بر طبق اين تعريف، گردشگري به فعاليت سفر يک شخص به منطقهاي خارج از محل زندگي خود تا يکسال ادامه پيدا نکند و با هدف تفريح، تجارت و يا ساير اهداف باشد، گفته ميشود. تعداد آنها بسيار زياد است چيزي در حدود 160 تعريف! در ادامه تعدادي از مهمترين تعاريف را بيان ميکنيم. مارگارات مکيد فرهنگ را مجموعهاي از رفتارهاي آموختني، باورها، عادات و سنتهاي مشترک ميان افراد ميداند که به صورتي متوالي توسط فردي که وارد آن جامعه ميشود، آموخته و به کار گرفته ميشود. ادوارد ساپير نير فرهنگ را مجموعهاي از معناها که يک گروه معين به مدد آن با يکديگر ارتباط برقرار ميکنند، ميداند. گرت هافستد نيز فرهنگ را اينگونه تعريف ميکند: فرهنگ برنامهريزي جامع ذهن است که به جداسازي اعضاي يک گروه ميانجامد. اما شايد بهترين تعريف از فرهنگ، تعريفي باشد که ادوارد تيلور ارائه داده است. از نظر تيلور فرهنگ مجموعهاي پيچيده از باورها، هنرها، اخلاق، حقوق، ارزشها، آداب و رسوم و ديگر قابليتها و عاداتي است که انسان به عنوان عضوي از جامعه کسب ميکند.
اکنون در بررسي گردشگري فرهنگي بايد توجه کرد که دو گرايش عمده در بازار گردشگري وجود دارد. يکي بازار انبوه (که گردشگري انبوه را شامل ميشود) و ديگري بازاري با علايق ويژه به هنر، ميراث و فرهنگ. گردشگري فرهنگي جزو گروه دوم است. بر طبق تعاريف موجود، گردشگري فرهنگي مجموعهاي از مکانها، سنتها، هنرها، جشنها و تجاربي است که يک کشور و مردم آن را به تصوير ميکشد و تنوع و شخصيت آن کشور را منعکس ميکند.
شايد بتوان گفت گريسون کيلر در همايشي که در کاخ سفيد برگزار شد به بهترين شکل گردشگري فرهنگي را تعريف کرد: «ما واقعاً نياز داريم که درباره گردشگري فرهنگي فکر کنيم. زيرا در واقع هيچ نوع ديگري از گردشگري وجود ندارد! گردشگري فرهنگي معناي اصلي گردشگري است. مردم براي ديدن فرودگاهها، رستورانها، هتلها و ديگر تسهيلات تفريحي به آمريکا نميآيند بلکه آنها براي ديدن فرهنگمان ميآيند. فرهنگ بالا، فرهنگ پائين، متوسط، چپ، راست، واقعي ... و يا خيالي. آري! آنان براي ديدن آمريکا ميآيند.»
گر چه ممکن است تعريف او خيلي مبناي علمي مستحکمي نداشته باشد اما به راستي حقيقت گردشگري فرهنگي را بيان کرده است.
اين تعريف در مورد کشور ايران نيز موضوعيت دارد. بسياري از گردشگران براي ديدن آداب و رسوم ما، لباس پوشيدن ما، معماري ما، دين ما و بسياري ديگر از اجزاي فرهنگي ما، به ايران مي آيند. آنها به ايران ميآيند تا در فضاي مسجد جامع اصفهان، فلسفه و عرفان اسلامي را جست و جو کنند و شايد لحظهاي از فضاي ماشيني و تاريک دنياي صنعتي رهايي جويند. به تخت جمشيد ميروند تا با تمدن چند هزار ساله ايران آشنا شوند و انگشت تعجب بر دهان بگذارند. به ديدن فرهنگ فولکلور ما ميروند تا زيبايي زندگي ايرانيان را لمس کنند. آنان به دنبال آرامشاند. به دنبال آرامش روح. آنها آرامش روح را در فرهنگ ما ميجويند. به راستي ما تا چه اندازه قدر اين گنج گرانقيمتمان را ميدانيم؟
● گونه شناسي جاذبههاي فرهنگي
اگر بخواهيم به طور تخصصيتر گردشگري فرهنگي را بررسي کنيم، بايد اجزاي آن را بشناسيم. ما در گونهشناسي جاذبههاي گردشگري فرهنگي هشت مورد عمده را طبقه بندي ميکنيم. اين موارد عبارتند از: سايتهاي باستان شناسي، تاريخي و فرهنگي، الگوهاي خاص فرهنگي، هنرها و صنايع دستي، فعاليتهاي جذاب اقتصادي، اماکن شهري جذاب، موزهها، فستيوالها و رويدادهاي فرهنگي و در آخر هم آداب و رسوم مهمانپذيري ساکنان. هر يک از اين انواع جاذبهها، ويژگيها و خصوصيات خاص خود را دارد. خوشبختانه ايران از نظر جاذبههاي فرهنگي بسيار غني است و از لحاظ پتانسيلهاي فرهنگي در بين ۱۰ کشور اول دنيا قرار دارد.
● سايتهاي باستان شناسي، تاريخي و فرهنگي:
شامل يادمانهاي ملي و فرهنگي، ساختمانهاي تاريخي، ساختمانهاي مهم مذهبي و مکانهايي که در آن يک اتفاق مهم تاريخي يا مذهبي رخ داده باشد. فرهنگ شرقي به علت قدمت بسيار زياد خود، موارد بسياري از اين گونه را داراست. انواع معابد بودايي، مساجد اسلامي، کاخها و ساختمانهاي تاريخي، آرامگاهها و مقبرهها، تپهها و سايتهاي باستاني، اماکن مقدس مذهبي و... از جمله آن هستند. جذابيت اين نوع از منابع گردشگري فرهنگي، به علت قدمت تاريخي يا ارزش مذهبي و ملي آن است. به طوري که گاهي معرف يک ملت، يک قوم يا يک تمدن هستند. به عنوان مثال تخت جمشيد يا پارسه، به عنوان مظهر تمدن و فرهنگ ايراني در بين جهانيان محسوب ميشود يا مساجد ايراني به نوعي، گونهاي خاص از معماري اسلامي را شامل ميشوند. بازديد از مناطق جنگي يا اماکني که در گذشته اتفاقي خاص در آن جا حادث شده نيز در اين گروه جاي ميگيرند.
● الگوهاي خاص فرهنگي:
الگوهاي خاص فرهنگي به سنتها و شيوههايي از زندگي گفته ميشود که براي گردشگران جالبند. اين الگوهاي فرهنگي شامل آداب و رسوم، لباس، جشنها، شيوههاي زندگي، اعتقادات مذهبي و فعاليتهايي که بيشتر در زندگي روستايي و به ندرت در زندگي شهري مشاهده ميشود، هستند. معمولا به علت تفاوتي که در الگوهاي خاص فرهنگ شرقي با ديگر نقاط دنيا وجود دارد، فرهنگ شرقي براي عمده گردشگران اروپايي و آمريکايي بسيار جذاب است. حتي به علت پهناور بودن قاره آسيا، اين الگوها براي خود مردم اين قاره نيز داراي جذابيت است. بسياري از گردشگران از ديدن شيوه لباس پوشيدن و آداب و رسوم مردم يک روستا در دل کوير ايران بسيار لذت ميبرند. آنها سختي سفر را تحمل ميکنند تا بدانند اعتقادات مذهبي ايرانيان چگونه است؟ آنها چگونه زندگي ميکنند؟ چگونه شادي ميکنند؟ چگونه عزاداري ميکنند و... نکته ديگري که در اين نوع از گردشگري فرهنگي براي گردشگران جذاب است، سادگي و بي آلايشي فرهنگ و تمدن شرقي است. به طوري که آنها پاکي و تصفيه روحي را در اين نوع از زندگي ميجويند.
● هنرها و صنايع دستي:
اشکال مختلف هنرهاي اجرايي شامل رقصهاي محلي، موسيقي، تئاتر و هنرهاي تجسمي از قبيل نقاشي و مجسمهسازي در اين گروه جاي ميگيرد. بدون شک زيبايي و اصالتي که هنر شرق دارد، در هيچ جاي دنيا يافت نميشود. ايران نيز يکي از تاثيرگذارترين تمدنها در هنر شرق است. شايد براي توضيح همين يک جمله کافي باشد: هنر نزد ايرانيان است و بس، ... و به راستي هنر نزد ايرانيان است. در ميان رشد بيرويه موسيقيهاي گوناگون، موسيقي سنتي ايراني همواره جايگاه خود را حفظ کرده و به عنوان يک موسيقي فلسفي و عرفاني خود را نشان داده است. رقصهاي محلي ايرانيان بسيار جذاب و متنوع هستند و نمايشهاي ملي ما از جمله تعزيه، در آثار معنوي جهاني ثبت شدهاند. يکي از ويژگيهاي مهم هنر ايراني منحصر به فرد بودن آن است. يعني شبيه هيچ هنر ديگري نيست و به نوعي منعکس کننده تمدن ايراني - اسلامي است.
● فعاليتهاي جذاب اقتصادي:
يکي از انواع خاص گردشگري فرهنگي مشاهده، توصيف و يا به تصوير کشيدن پارهاي از فعاليتهاي اقتصادي جذاب از قبيل پرورش گياهان و محصولات کشاورزي، داد و ستد در بازارهاي سنتي، به کار بردن تکنيکهاي خاص براي شکار و يا ماهيگيري و... است. به عنوان مثال مراسم گلاب گيري در قمصر کاشان يکي از انواع فعاليتهاي جذاب اقتصادي است. به طوري که روند توليد گلاب براي بسياري از بازديدگنندگان جالب است و در انتها ممکن است محصول توليد شده را خريداري کنند. امروزه بسياري از گردشگران براي بازديد از بازارهاي سنتي و تاريخي، به مقاصد گوناگون سفر ميکنند تا ضمن خريد از اين بازارها با فضاي تجاري و شيوه دادوستد آنها نيز آشنا شوند.
● اماکن شهري جذاب:
در مقابل جذابيتهايي که اماکن روستايي دارند پارکها، مراکز فرهنگي، سالنهاي نمايش، گالريهاي هنري، حمل و نقل و بسياري ديگر از عناصر شهري نيز ميتوانند داراي جذابيت باشند. در بعضي از شهرها اجراي هنرهاي مختلف، بازيها، اپراها، کنسرتهاي موسيقي و... جذابيتهاي عمدهاي را هم براي ساکنين محلي و هم براي گردشگران ايجاد ميکنند. به عنوان مثال حمل و نقل آبي در بسياري از شهرها که داراي رودخانهها و کانالهاي گوناگون هستند، منبع خوبي براي جذب گردشگر است. لزوم توسعه شهري در راه رسيدن به اين نوع از گردشگري فرهنگي اهميت ويژه اي دارد. اين امر نيازمند مديريتي قوي و علمي و برپايه علم شهرسازي است.
● موزهها:
موزهها معمولا در مکانهاي شهري و با موضوعات مختلفي همچون باستان شناسي، تاريخي، قوم نگاري، تاريخ طبيعي، هنري، صنايع دستي، علم و تکنولوژي، صنعت و... برپا ميشوند. در کنار موزهها ميتوان فروشگاههاي لوازم قديمي و عتيقهها را نيز در اين طبقه قرار داد. بدون شک ديدن موزه ايران باستان و موزه اسلامي براي بسياري از گردشگران خارجي و حتي گردشگران داخلي داراي جذابيت است. در اين جا نيز ميتوان اشاره کرد که تمدن و فرهنگ شرقي به علت همان قدمت بسيار زياد خود از لحاظ ابزار و لوازم تاريخي بسيار غني است. نکته داراي اهميت در اين بحث توجه به مديريت موزهها و اين فروشگاههاي خاص است. به طوري که درصد بالايي از موفقيت موزهها در جلب مخاطب به معماري، امکانات و تسهيلات، شيوه مديريتي و به طور کلي کيفيت آن بستگي دارد. متاسفانه در ايران به اندازه کافي به موزهها توجه نميشود و بسياري از آنها تنها به انبار تبديل شدهاند.
● فستيوالها و رويدادهاي فرهنگي:
انواع و اقسام جشنوارههاي فرهنگي و هنري، راهپيماييهاي سالانه و کارناوالها در اين گروه جاي ميگيرند. امروزه بسياري از تورهاي نمايشگاهي و جشنواره اي طراحي شدهاند که طي برگزاري جشنواره و يا نمايشگاه بازديدکنندگان را به ديدار از اين رويدادهاي فرهنگي ميبرند. مراسم عزاداري عاشورا يکي از انواع مطرح اين نوع رويدادهاست که با توجه به ارزش مذهبي و تاريخي آن، ميتواند جذابيت خاصي براي گردشگران خارجي داشته باشد و ضمن آشنا کردن آنها با دلايل اين عزاداريها، آداب و رسوم آن را نيز به معرض نمايش بگذارد. با توجه به انواع جشنهاي خاصي که در کشور ما برگزار ميشود. توسعه اين نوع از گردشگري فرهنگي ميتواند بسيار مفيد باشد.
● آداب و رسوم مهمانپذيري ساکنان:
يکي از جذابيتهاي واقعي براي گردشگران، دوستانه بودن و شخصيت مهمانپذيري ساکنين محلي در برخورد با آنهاست. گردشگران از اين که در جامعه ميزبان مورد احترام قرار گيرند و به شيوه اي سنتي و بومي مورد استقبال و پذيرايي قرار گيرند بسيار لذت ميبرند. اگر چه معياري براي اندازهگيري نوع و کيفيت اين امر وجود ندارد اما با آموزش ساکنان محلي ميتوان آنها را براي پذيرش گردشگر آماده کرد