علي لگزيان- باستانشناسي زير آب به عنوان شاخهاي از علم باستانشناسي، معادل کلمه انگليسي (Underwater Archaeology ) است که از ترجمه و ترکيب دو کلمه Archaeology به معناي باستانشناسي و underwater به معناي زير آب در زبان فارسي معادل سازي شده و به تمامي فعاليتهاي پژوهشي و کاوشهاي باستانشناسي اطلاق ميشود که به منظور مطالعه و شناخت آثار و بقاياي باستاني بر جاي مانده از حيات انسان در زير آب صورت ميگيرد.
پيشينه غواصي زير آب
احتمالاً جستجو در زير آب توسط انسان از کاوش در ميان کشتيها و شهرهاي غرق شده شروع شد.
در اسناد تاريخي اشاره شده که اسکندر با کمربند به غواصي در زير آب ميپرداخت و غواصان رومي اشياء و بارهاي غرق شده را از عمق 20 متري درياها بيرون ميکشيدند.
غواصي در زير آب به عنوان يک شغل و محل درآمد، قدمتي چند هزار ساله دارد، انسانهاي زيادي در طول تاريخ به منظور دستيابي به اموال و اشياي با ارزش به جستجو در زير آب پرداختهاند. از غواصي براي صيد مرواريد گرفته تا يافتن گنجينهها و مال التجاره غرق شده در بستر راههاي دريايي.
ولي فعاليتهاي علمي و هدفمند کاوش باستانشناسانه در زير آب در اين مقوله حائز اهميت است.
با پيشرفت بشر و اختراع تجهيزات غواصي به ويژه کپسول اکسيژن، امکان دسترسي به اعماق درياها بيشتر شد ولي مجموعه اين فعاليتها بيشتر جنبه ماجراجويي و گنجيابي داشت و کمتر اهداف باستانشناسي و پژوهشي مورد توجه قرار ميگرفت.
براي نخستين بار در سال 1960 باستان شناس جواني بنام "جرج .اف . باس " از دانشگاه پنسيلوانيا به همراه "پيتر تراک مورتون" به منظور بررسي بر روي يک کشتي غرق شده متعلق به دوران برنز در آبهاي ترکيه اقدام به کاوش باستانشناسي در زير آب کرد.
باس و همکارانش تمامي استانداردهاي کاوش باستانشناسي بر روي زمين را در زير آب بکار بردند و سعي کردند که اصول و روشهايي را براي باستان شناسي در زير آب ياپهريزي کنند. (مصاحبه با جرج باس توسط لوگان مري ودر - 1999)
با پيشرفت روز افزون دانش و اختراعات جديد هر روز بر دقت و اهميت باستانشناسي در زير آب افزوده شد و از آنجا که در حدود 45 سال پيش اين شاخه از باستانشناسي در غرب پايهگذاري شد بيشترين کاوشها در آبهاي اروپا، آمريکا و اقيانوسيه صورت گرفته و نتيجه اين کاوشها به قدري مهم و تعيينکننده بودند که هماکنون باستانشناسي در زير آب، منابع مالي و انساني قابل توجهي را به خود اختصاص داده و کارشناسان متخصص در اين رشته هر روز، زواياي تازه و اعجابانگيزي از داستان زندگي بشر را روشن ميکنند.
آشنايي با باستانشناسي در زير آب
به لحاظ ماهيت، اهداف و فلسفه حاکم بر فعاليتها تفاوت چنداني بين باستانشناسي در زير آب و خشکي وجود ندارد.
تجهيزات و امکانات مورد نياز و همچنين شرايط خاص محيطي اکتشاف و حفظ و نگهداري در کاوشهاي باستانشناسي زير آب باعث شده تا اين روش به عنوان يک تخصص شناخته شده و حوزه وسيعتري در به خدمت گرفتن علوم و فناوريهاي مرتبط را به خود اختصاص دهد.
باستانشناسان زير آب، علاوه بر استفاده از روشهاي معمول کاوش در خشکي بايد مهارتهاي غواصي را نيز دارا باشند.
کشتيهاي غرق شده، بندرهاي در آب فرو رفته و هر گونه اثري مربوط به انسان که در قعر آبها پنهان شده علاوه بر ارائه اطلاعات علمي روايتگر سانحهاي هستند که منجر به مرگ انسانها شده و از اين منظر حضور در چنين صحنهاي پس از سالها و بلکه قرنها خالي از هيجان و لطف نيست.
شايد به همين دليل است که باستانشناسان زير آب با آگاهي از خطرات بيشمار حتي از جان خود ميگذرند و در لابلاي کشتيهاي پوسيده و شکسته و تمدنهاي غرق شده به کاوش ميپردازند.
مراحل اوليه کاوش در زير آب مانند خشکي، ابتدا از مطالعات کتابخانهاي و کسب آگاهيهاي لازم در مورد تاريخ و وقايع مهم منطقه آغاز ميشود.
امکانات و تجهيزان اوليه غواصي شامل لباس مخصوص غواصي، جليقه مخصوص حمل کپسول اکسيژن که بر روي آن ابزاري مانند عمق سنج و شلنگ هاي مربوط به تنفس نصب شده، کفشهاي غواصي و دستکشهاي مخصوص کار در آب است.
پس از فراهم شدن امکانات اوليه يادشده، بسته به شرايط محيطي محوطه مورد کاوش و اهداف تعيين شده، ابزار و تجهيزات مورد استفاده انتخاب ميشود.
اين ابزار ميتواند در حد قطبنماي ساده و لوازم اوليه همراه باستانشناس براي مستندسازي در زير آب باشد، يا اينکه دستگاههاي عظيم مکنده ماسه ، جرثقيلهاي دريايي، روباتها و لوازم الکترونيکي پيشرفته به خدمت گرفته شود.
محوطه مورد نظر ابتدا بايد دقيقاً بررسي شود. خصوصيات زمين شناسي مورد مطالعه قرار گيرد و هنگام نقشهبرداري و تعيين محدوده کاوش به اندازه کافي از محوطه عکس و فيلم تهيه شود.
اين کار به باستانشناسان کمک ميکند تا علاوه بر درک اهميت محوطه و آثار مورد کاوش، تدابير لازم براي حفاظت از خود و آثار را مد نظر قرار دهند و احتمال بروز سوانح را به حداقل برسانند.
باستانشناسان، تمايل چنداني به انتقال و جابجايي آثار ندارند، چرا که خارج کردن اشيا از زير آب ممکن است به نابودي آن بيانجامد.
از آنجا که آثار و اشياي موجود در زير آب متنوع هستند و بر اثر گذشت سالهاي طولاني با شرايط محيطي همساز شدهاند، بهتر است که در همان محل، مطالعه و حفاظت شوند.
اشياي فلزي، اسکلت انسان و ساير آثار ممکن است در زير آب، سالم به نظر برسند اما به محض اينکه از آب خارج شوند در مدت کوتاهي متلاشي شده و از بين مي روند مگر اينکه با صرف هزينههاي گزاف و تحت شرايط خاص حفاظت شوند.
آشنايي با شيوههاي مرمت و حفاظت در زير آب
اشيا و آثار کشف شده از زير آب به گروههاي مختلف تقسيم شده و هر گروه روشهاي مرمت و حفاظتي خاصي را ميطلبد.
به عنوان مثال، سرعت تخريب و نابودي فلزاتي مانند آهن تا وقتي که در آب قرار دارند خيلي کند است ولي چنانچه از آب خارج شوند به سرعت فاسد شده و ظرف مدت کوتاهي متلاشي مي شوند.
باستانشناسان در موارد ضروري در طول يک برنامه بلندمدت و با استفاده از مواد و محلولهاي تثبيت کننده به تدريج اين اشيا را به شرايط محيطي جديد عادت ميدهند و در برخي موارد نيز با ساخت آکواريومهاي بزرگ، اکتشافات خود را در داخل آب و براساس شرايط محيطي در زير آب، به نمايش ميگذارند.
در محوطههاي تاريخي زير آب، بيشتر اسکلت انسان و يا دست ساخته هايي از جنس چوب، چرم و غيره نيز بسيار يافت ميشود.
در اينگونه موارد، عمليات حفاظت و مرمت از حساسيت بيشتري برخوردار است چرا که کوچکترين سهلانگاري باعث از بين رفتن شواهد و اطلاعات اساسي در مورد چگونگي زندگي و علل بروز اتفاقات ميشود.
بر اثر گذشت زمان، بخش زيادي از بافت اصلي اشياي ياد شده از بين رفته و آب جاي آن را گرفته و به محض خارج شدن از آب متلاشي ميشوند.
براي حفاظت از اينگونه اشيا، ضمن اينکه آثار مورد نظر در آب غوطهور است به تدريج مواد مقامي مانند "پلي اتيلن گليکول" درون آن تزريق ميشود و اين ماده در درون بافت اشيا جايگزين آب ميشود. در نتيجه با مقاومت بالايي که اين مواد دارد پس از چند بار تکرار و به تدريج ميتوان اشيا را از آب خارج کرد.
باستانشناسي زير آب در ايران
وجود خليج فارس و درياي عمان در جنوب، درياي خزر در شمال، رودخانههاي دايمي و فصلي و ساير درياچههاي تاريخي مانند اروميه، هامون، بختگان و.... در سراسر فلات مرکزي حکايت از اهميت و لزوم توجه به باستانشناسي در زير آب در اين سرزمين دارد.
مهمتر اين که، ايران بر سر راه تاريخي جاده ابريشم قرار داشته و شاهراه دريايي جاده ابريشم از خليج فارس و درياي عمان ميگذشته است.
اگر چه در ايران صحبت از باستانشناسي زير آب هنوز به عنوان يک شاخه جديد از علم باستانشناسي مطرح است ولي از عمر آن در ساير نقاط دنيا دست کم 45 سال ميگذرد و اين در حالي است که بخش مهمي از تاريخ و تمدن اين سرزمين در حاشيه آبها قرار گرفته است.
البته اين مهجوريت و نقصان به هيچ عنوان نافي زحمات دلسوزانه کارشناسان علاقمند به موضوع نيست ولي در صورت تمايل به احيا و راهاندازي فعال کاوشهاي باستانشناسي زير آب ابتدا بايد به پرسشهاي زير پاسخ داد.
نقش و اهميت واقعي پرداختن به باستانشناسي زير آب چه مي تواند باشد؟ با وجود اين که هنوز محوطه تاريخي نمونهاي در روي خشکي نداريم که به عنوان الگوي بهرهبرداري بهينه از ميراث تاريخي خود ارائه دهيم آيا ضرورتي دارد که به زير آب برويم و در آنجا نيز توليد مشغله کنيم؟
به اميد روزي که محوطههاي باستانشناسي زير آب، علاوه بر فوائد علمي و پژوهشي، باعث جذب گردشگران و علاقمندان بيشماري به ايران، بهشت باستانشناسان شود