ديلان روشني_ ادبيات کُردي امروز حاصل سرانجام يک ادبيات کهن لفظي است که قرنهاست در بين کُرد زبانان رواج داشته است. اين ادبيات ديرينه بيتقدير ريشه در شيوهي زندگي مردم کُرد در کُردستان دارد که به سدههاي قبل از ظهور اسلام باز ميگردد.
بخش بزرگي از آثار ادبي کُردستان که روايت از چگونگي زندگي مردم و سازگاري محيطي آنها در کُردستان داشته بهدلايل گونهگون و بيشتر در بحبهي تاريخي پُر جنب وجوش از بين رفته است.
هرچند گويش گوراني زبان کُردي در مناطق گوران و هَورامان از شمار سخنوران آن به شدت کاسته شده اما اين گويش صاحب برخي از کهنترين آثار ريشه اي زبان کُردي بهطور عام است.
گويش گوراني زبان رسمي دربار اميرنشينان کُرد در سده هفتم ميلادي به بعد بوده. حکام اميرنشيني مانند «اردلان» که از نيمههاي سده دوازده تا قرن هيجده هم حکمران بخش بزرگي از سرزمين کُردستان بوده گويش گوراني را به عنوان زبان اداري فرمانروايي خود به کار برده است. در واقع شايد بدون ارتباط نيست که در اديان کُردي کلمهي گوراني به مفهوم آواز و شعر خواني ادبي نيز به کار برده ميشود.
با اين تفاسير کوتاه جاي تعجب نيست که باز مانده کهنترين آثار ادبي کُردي در بين گويشهاي جنوبي زبان کُردي است.
کلامهاي آئيني يارسان در گويش گوراني کهن و سرودههاي باباطاهر همداني در گويش لکي از سده دهم ميلادي؛ از جمله آثار بجاي مانده گنجينهي کهن ادبيات نوشتاري کُردستان به زبان کُردي هستند. برخي از دست نوشتههاي باباطاهر تا به امروز در موزهي شهر قونيه در کشور ترکيه کماکان بجاي مانده است. اشعار باباطاهر به صورت پهلويات امروزه نيز زبان زد پيران آئين يارسان است؛ کما اينکه باباطاهر خود از بزرگان اين آئين به شمار ميرود.
از مشاهير ديگر ادبيات کُردي مناطق جنوب کُردستان ميتوان از شاعراني چون «پَريشان دينوري» از سده چهارم ميلادي، «مصطفي بساراني» از سده شانزدهم ميلادي، «محمد کندوله اي» از سده هفدهم ميلادي، «خوان قبادي» از نيمه دوم قرن هفدهم ميلادي، «سرهنگ الماس خان و ميرزا شرف دينَوَري» از اواسط سده هيجدهم ميلادي، «شيدا هَورامي» از اواخر سده هفدهم تا نيمه سده هيجدهم و «محمد ولي کرماشاني» از اوايل سده بيستم ميلادي نام برد.
بايد گفت به دليل نبود يک سيستم آموزشي کُردي بسياري از نوشتههاي ادبيات کهن کُردي براي کُرد زبانان ناآشنا هستند. از طرفي مايه خوشحاليست که بسياري از دستنوشتهها بهجاي ماندهاند و با تدوين و راهاندازي يک سيستم ملي آموزشي کُردي ميتوان مکاني ارزنده براي ترويج و تعليم اين آثار در مدارس کُردستان باز کرد.
با اين تاريخ مختصر و آگاهي از وجود يک فرهنگ ادبي غني در بين گويشهاي جنوبي زبان کُردي، پيامدي براي دوراني پر بهاتر در فرهنگ ادبيات نوشتاري جنوب کُردستان ميگشائيم. شاگردان مشاهيري مانند «پريشان دينوري» در دوران معاصر ما دست به قلم شدهاند، که فصلي تازه از ادبيات غني کُردي را در جنوب کُردستان بگشايند.
چند سطري درباره ادبيات معاصر کُردي جنوبي
فرهنگ نوشتاري و چاپ آثار ادبي با همگاهي تحولات جامعه امروزين بشري با سهولت در جنوب کُردستان نيز جاي خود را در زندگي مردم گشوده است و هر روزه غنيتر ميشود. بايد گفت که نياز به تماس بين فرهنگها، حفظ و ترويج هويت ملي راهگشاي آتي نويسندگان معاصر کُرد در جنوب کُردستان براي معرفي آثار فرهنگي و ادبي بوده است.
در چند سال گذشته فعاليتهاي نويسندگي به گويشهاي جنوبي زبان کُردي در مناطق جنوب کُردستان به خصوص در استانهاي «ماي» (شهر کرماشان)، و کَلُر رو به افزايش کرده است. نويسندگان و شاعران بيش از پيش آثار خود را در قالب مجموعه اشعار به چاپ ميرسانند. نويسندهي کُرد زبان با پشت گرمي به فرهنگ غني ادبيات لفظي خود شيوهي نگارش را براي پُر کردن ناپيوستگي که زندگي مُدرن در گسترش سينه به سينه ادبيات بين نسلها پيش آورده، به کار ميگيرد و دَمي تازه به ادبيات غني گويش کُردي جنوبي ميدهد.
همانگونه که اشاره شد، بسياري از آثار ادبيات نوين در يک پروسه قالبگيري هويت براي جايگاه ساختاري خود در جنوب کُردستان هستند. آنچه که در اين راستا حائز اهميت است پيشرفت و تکامل اين پروسهي ادبي و پذيرش و بهرهگيري قشرهاي گونهگون جامعه از دست آورد اين رُنسانس در ادبيات چنوب کُردستان است. هر روزه به خيل نويسندگان و خوانندگان افزوده ميشود و در رده يک داد و ستد ادبي قلم پرداز کُرد زبان آبديدهتر مي شود. گرچه در حال حاضر اکثريت آثار به شکل مجموعه اشعار و داستانهاي کوتاه به چاپ ميرسند، اما نياز به گسترش ارتباط، نويسنده را به عرصههاي ديگر ادبي نيز کشيده است.
از مجموعه آثار نوين ادبي ميتوان از اشعار «شامي کرماشاني»، «پَرتو کرماشاني» و آثار نويسندگان ديگر مانند «پرويز بنفشي» و «رضا جمشيدي» و «جليل آهنگر نژاد» نام برد. هر يک از اين آثار به نوبه خود سخن از ارتباط بين ادبيات غني لفظي و تدابير و قلم پردازي نوين ادبي دارند. همانگونه که «علي رسولي» در مقاله خود «نقد و آناليز شعر نوين کُردي جنوب» اشاره ميکند، «مميزهي بارز اين شعر اين است که از ظرفيتهاي ممتاز و بيبديل گويشي فولکلوريک بهره جسته است. کلام در مکالمه و گويش فولکلوريک نغز موجز، مختصر و بسيار ساده است. اين سادگي هم در معنا و هم در واج آرايي جايگاه مهمي دارد. کلام نغز يا فولکلوريک معناي واحدي منتشر ميکند و به نحوي از منظر حسي صادر ميشود و معناي مورد نظر حسي در آن نه استعاري بلکه مجازي است.»
مقاله بيشک سخن از ادبياتي ميراند که در راستاي يک پذيرش اجتماعي است، و پلي که ارتباط نويسنده و خواننده را مستحکم کرده است.
نبايد فراموش کرد که يک هويت ادبي تنها در يک قالب معنوي شکل نميپذيرد، بلکه نياز به قالبي فيزيکي نيز براي درک و همخواني مشترک هم دارد. بدون شک در نبود يک سيستم الفباي، نوشتاري مشترک و کارا آثار ادبي در يک توهم نگارشي براي خواننده خواهد ماند؛ و نويسنده با دشواريهاي بيشتري براي تماس با خوانندگان خود روبرو خواهد بود.