هيات باستانشناسي مشترک پژوهشکده باستان شناسي و دانشگاه سيدني استراليا دومين فصل کاوشهاي باستان شناسي خود را در محوطه باستاني سُروان از نخستين روزهاي دي ماه سال 1386 آغاز و اوايل اسفند ماه همين سال به پايان رساند.
اين هيات سال گذشته بخشهاي از يک بناي ستوندار هخامنشي را کشف کرد. در فصل اخير هيات باستانشناسي بخشهايي از ايوان ستوندار اين محوطه، يک پلکان و تالار بنا را آشکار کرده است. اين بناي هخامنشي ستونهاي رفيع داشته که ضخامت پايه ستونهاي آن بيش از يک متر بوده است. سبک پايه ستونها برابر سبک هنري به کار رفته در تخت جمشيد است. از نظر ابعاد، اين پايه ستونها با پايه ستونهاي تالار صد ستون تخت جمشيد قابل مقايسه است. پايه ستون مزيّن به گلهاي هشت پر ( لوتوس) و شيارهاي برگ نخلي شکل هستند. رنگ پايه ستونها مشابه تخت جمشيد به رنگ خاکستري است.
کاوشهاي باستانشناسي در اين محوطه و کشف پايه ستونهاي هخامنشي، سطوح سنگ فرش عظيم، سازههاي بزرگ لاشه سنگي، ظروف متعدد سنگ مرمر و ايوان بزرگ ستون دار و پلکان آن، پرسشهاي متعددي مطرح کرده است. اين که اين بنا در دوره کدام يک از پادشاهان هخامنشي بنا شده و يا استفاده شده است، هنوز مشخص نيست.
کاوشگران اين محوطه اذعان دارند که اين بنا احتمالا بخشي از يکي از شهرهاي دوره هخامنشي است. شايد آثار بدست آمده بخشهايي از همان شهر تاريخي نام برده شده « ليدوما» در الواح تاريخي تخت جمشيد باشد. همچنين، با توجه به وجود عناصر معماري پراکنده در اطراف اين محوطه و پايه ستونهاي مکشوفه ديگر در نزديکي آن، ميتوان گفت در اين محل تنها يک بنا وجود نداشته است. به همين دليل شناخت هر چه بيشتر اين محوطه اطلاعات بينظيري از يکي از مهمترين مناطق حدفاصل شوش و تخت جمشيد در فارس ارائه خواهد کرد.
کاوشهاي باستانشناسي در محوطههاي سُروان ( جن جان)
هيات مشترک باستان شناسي پژوهشکده باستان شناسي و دانشگاه سيدني نخستين مرحله از پژوهشهاي مشترک را در سالهاي 1381- 1383 در منطقه نور آباد ممسني فارس انجام داد. حاصل مرحله يکم، شناسايي 51 محوطه باستاني در دو دشت رستم يک و دو، لايه نگاري 25 متر نهشتههاي باستاني در تل نورآباد و نيز 16 متر در تل اسپيد بود. عمده يافتهها علاوه بر تاريخگذاري نسبي، با آزمايش راديو آکتيو ( 33 نمونه از تل اسپيد و 19 مورد تل نورآباد) تاريخگذاري مطلق شد. در نتيجه توالي استقراري مناسبي از سکونتهاي هزاره ششم پيش از ميلاد تا 50 ميلادي از مرحله يکم در آن منطقه حصول شد.
در همين راستا، دومين مرحله از پژوهشهاي مشترک با ديدگاهي وسيعتر و نگرشي عميقتر در زمستان 1385 در منطقه نور آباد ممسني انجام شد. بخشي از اهداف در تداوم همان برنامه فصل يکم طرحريزي شد و بخش ديگر در روند نتايج مطالعات حاصل از آن مرحله، در اين فصل انجام شد.
در اين مرحله عمده پژوهشها بر شناخت يکي از محوطههاي هخامنشي تمرکز يافت. اين محوطه با نامهاي محلي نظير قلعه کَلي و يا سُروان، جين جان شناخته شده است. محوطه قلعه کَلي سُروان در کوه پايه بخش غربي دشت رستم يک ( فهليان) واقع شده است. با کاوش اين محوطه چشمانداز وسيع و ديدگاهي نوين در ارتباط با مطالعات هخامنشي جنوب و جنوب غرب ايران طرح شد.
هرتسفلد نخستين بار اين محوطه را در سال 1924 بررسي و اين محوطه را به نام جين جان به ثبت رساند.
در سال 1935، اورل اشتاين از روستاهاي اين قسمت به نام جن جان نام برده و اشاره به وجود دو پايه ستون در ويرانههاي يک قلعه قديمي دارد.
در سال 1959، هيات باستانشناسي ايراني و ژاپني چند گمانه آزمايشي در طي پنج روز در اين محوطه حفر کردند که بعدا نتايج آن را دانشگاه توکيو به نام سُروان منتشر کرد. در اين زمان که اين هيات محوطه را کاوش کردند تمام آثار ويرانههاي قلعهاي که در سطح آن وجود داشت و هرتسفلد از آنها عکسبرداري کرده بود، از بين رفته بود.
نخستين اثر مشهود در اين گمانه يک پايه ستون به رنگ خاکستري با نقش شيارهاي هندسي نخلي شکل و مشبّک و گلهاي هشت پر که دور تا دور بخش بالاي پايه ستون را مزّين کرده، است. ارتفاع پايه ستون 08/ 75سانتي متر قطر بخش پايين 04/ 125سانتي متر قطر بخش بالا 04/ 79 سانتي متر است. اين پايه ستون در بخش مرکزي گمانه در عمق 20 سانتي متري از سطح نمايان شد.
دومين پايه ستون خاکستري رنگ مزّين به نقوش هندسي گياهي به ويژه شيارهاي برگ نخلي و گلهاي هشت پر به هم پيوسته در بخش بالاي پايه ستون است. ارتفاع آن 80/ 75 سانتي متر قطر بخش پايين 4/125 سانتي متر و قطر بخش بالا 06/92 سانتي متر است. اين پايه ستون در بخش غربي گمانه واقع است. پيشتر هيات ژاپني هر دو اينها را گزارش کرده بود.
هر دو پايه ستون مزين به نقوش هندسي و گياهي است. جنس و رنگ سنگ خاکستري مايل به سياه و سطح آن به خوبي پرداخت شده است.
در نخستين مرحله سکونتي بنايي با ستونهاي رفيع وجود داشته که ضخامت پايه ستونهاي آن بيش از يک متر است. سبک پايه ستونها برابر سبک هنري به کار رفته در تخت جمشيد است. از نظر ابعاد، اين پايه ستونها با پايه ستونهاي تالار صد ستون تخت جمشيد قابل مقايسه است. پايه ستون مزيّن به گلهاي هشت پر ( لوتوس) و شيارهاي برگ نخلي شکل است. رنگ پايه ستون ها مشابه تخت جمشيد به رنگ خاکستري است. در سه گمانه کاوش در اين محوطه، ساختارهاي معماري هم سطح با سطح سنگفرش پايه ستونها در گمانه شماره 1 بدست آمد. به همين دليل، با توجه به محدوده کاوش و يافتههاي به دست آمده به نظر ميرسد در اين محل بنايي ستوندار وجود داشته است. اما، وجود ظرفهاي ارزشمند سنگي در اين محوطه که با بهترين ظروف خزانه تخت جمشيد و مورد استفاده عالي رتبهگان درباري برابري ميکند، پرسشهايي براي کارکرد اين محوطه مطرح ميکند. آيا واقعا بنابه گفته هردوت راه شاهي در اين مسير وجود داشته است؟ يا به نظر باستانشناسان نظيري هرتسفلد و اشتاين اين محوطه يکي از پايگاههاي راه شاهي در مسير تخت جمشيد به شوش بوده است؟
با توجه به شواهد باستانشناسي به دست آمده از اين محوطه به نظر ميرسد اين مکان، محل نگهداري و به احتمال مرکز توزيع مواد غذايي منطقه در اطراف و پيرامون اين محوطه بوده و نمايندگان و يا نايبان پادشاه و ناظران بر توزيع محصولات در اين مکان از ظروف ارزشمند و ظريف استفاده ميکردند و خرج و دخل بخشي از مواد مورد استفاده از يکي از همين راهها تامين و ثبت و ضبط ميشد.
اين محوطه در مسير جغرافيايي، بين شوش و تخت جمشيد قرار دارد، اما کارکرد آن را بايد با توجه به کارکرد عناصر موجود در آن و کارکرد پتانسيلهاي زيستي موجود در محيط پيرامون آن بحث کرد.
از منابع ادبي دوره هخامنشي، وجود جشنهاي متعدد سلطنتي و برگزاري آنها در مکانهاي مختلف اطلاع داريم ( توپلين 1998). وجود چنين مکانهاي در فارس در گل نبشتههاي تخت جمشيد مورد تاييد است. آنچه هالوک آنها را از متن جي مورد بحث قرار ميدهد "برخي محصولات مختلف در برخي مکانهاي مختلف، چهل وسه توزيع شد. پيش از اينکه برخي از اعضاء خانواده سلطنتي مثل همسر و پسر داريوش. گوبرياس، يکي از سرشناسان خانواده سلطنتي فردي که در دستيابي داريوش به قدرت وي را همراهي کرد و بعد با دختر داريوش ازدواج کرد، جيره غذايي خود را در دو مکان دريافت ميکند در Bessitme , در Lidima. جايي که اغلب حدس ميزنند آنجا با منطقه برازجان تطبيق دارد همانگونه که والات ذکر کرده اما ارفعي بيشتر با منطقه فهليان موافق است.
اگرچه بسيار زود است که نام هاي ذکر شده در گل نبشتههاي تخت جمشيد با محوطه مکشوفه جين جان مورد بحث و يا نسبت قرار گيرد. اما چنين مراکز توزيع محصولات و انبارهاي شاهانهاي به ويژه در منطقه فارس وجود داشته است. البته بايد توجه داشت که در نزديکي منطقه فهليان، منطقه برازجان يکي از مهمترين مناطق مورد بحث براي بسياري از اشارات ذکر شده در گل نبشتههاي تخت جمشيد ميتواند، باشد.
کاوشهاي باستانشناسي در اين محوطه پرسشهاي متعددي مطرح کرده است. پايه ستونهاي هخامنشي، سطح سنگ فرش مکشوفه، سازه عظيم لاشه سنگي، مطالعه يافتهها و کارکرد اين بناي بزرگ دوره هخامنشي و اينکه در دوره کدام يک از پادشاهان هخامنشي بنا شده و يا استفاده شده بر ما معلوم نيست.
هنوز نميدانيم اين بنا بخشي از همان شهر تاريخي نام برده شده « ليدوما» در الواح تاريخي تخت جمشيد است يا خير؟ البته بايد اذعان کرد با توجه به وجود عناصر معماري پراکنده در اطراف اين محوطه و پايه ستون مکشوفه ديگر در نزديکي آن، ميتوان گفت در اين محل تنها يک بنا وجود نداشته است. به همين دليل شناخت هر چه بيشتر اين محوطه اطلاعات بينظيري از يکي از مهمترين مناطق حد فاصل شوش و تخت جمشيد را ارائه خواهد کرد.
عليرضا عسکري، پژوهشکده باستان شناسي
پروفسور دنيل توماس پاتس ، دانشگاه سيدني
اين هيات سال گذشته بخشهاي از يک بناي ستوندار هخامنشي را کشف کرد. در فصل اخير هيات باستانشناسي بخشهايي از ايوان ستوندار اين محوطه، يک پلکان و تالار بنا را آشکار کرده است. اين بناي هخامنشي ستونهاي رفيع داشته که ضخامت پايه ستونهاي آن بيش از يک متر بوده است. سبک پايه ستونها برابر سبک هنري به کار رفته در تخت جمشيد است. از نظر ابعاد، اين پايه ستونها با پايه ستونهاي تالار صد ستون تخت جمشيد قابل مقايسه است. پايه ستون مزيّن به گلهاي هشت پر ( لوتوس) و شيارهاي برگ نخلي شکل هستند. رنگ پايه ستونها مشابه تخت جمشيد به رنگ خاکستري است.
کاوشهاي باستانشناسي در اين محوطه و کشف پايه ستونهاي هخامنشي، سطوح سنگ فرش عظيم، سازههاي بزرگ لاشه سنگي، ظروف متعدد سنگ مرمر و ايوان بزرگ ستون دار و پلکان آن، پرسشهاي متعددي مطرح کرده است. اين که اين بنا در دوره کدام يک از پادشاهان هخامنشي بنا شده و يا استفاده شده است، هنوز مشخص نيست.
کاوشگران اين محوطه اذعان دارند که اين بنا احتمالا بخشي از يکي از شهرهاي دوره هخامنشي است. شايد آثار بدست آمده بخشهايي از همان شهر تاريخي نام برده شده « ليدوما» در الواح تاريخي تخت جمشيد باشد. همچنين، با توجه به وجود عناصر معماري پراکنده در اطراف اين محوطه و پايه ستونهاي مکشوفه ديگر در نزديکي آن، ميتوان گفت در اين محل تنها يک بنا وجود نداشته است. به همين دليل شناخت هر چه بيشتر اين محوطه اطلاعات بينظيري از يکي از مهمترين مناطق حدفاصل شوش و تخت جمشيد در فارس ارائه خواهد کرد.
کاوشهاي باستانشناسي در محوطههاي سُروان ( جن جان)
هيات مشترک باستان شناسي پژوهشکده باستان شناسي و دانشگاه سيدني نخستين مرحله از پژوهشهاي مشترک را در سالهاي 1381- 1383 در منطقه نور آباد ممسني فارس انجام داد. حاصل مرحله يکم، شناسايي 51 محوطه باستاني در دو دشت رستم يک و دو، لايه نگاري 25 متر نهشتههاي باستاني در تل نورآباد و نيز 16 متر در تل اسپيد بود. عمده يافتهها علاوه بر تاريخگذاري نسبي، با آزمايش راديو آکتيو ( 33 نمونه از تل اسپيد و 19 مورد تل نورآباد) تاريخگذاري مطلق شد. در نتيجه توالي استقراري مناسبي از سکونتهاي هزاره ششم پيش از ميلاد تا 50 ميلادي از مرحله يکم در آن منطقه حصول شد.
در همين راستا، دومين مرحله از پژوهشهاي مشترک با ديدگاهي وسيعتر و نگرشي عميقتر در زمستان 1385 در منطقه نور آباد ممسني انجام شد. بخشي از اهداف در تداوم همان برنامه فصل يکم طرحريزي شد و بخش ديگر در روند نتايج مطالعات حاصل از آن مرحله، در اين فصل انجام شد.
در اين مرحله عمده پژوهشها بر شناخت يکي از محوطههاي هخامنشي تمرکز يافت. اين محوطه با نامهاي محلي نظير قلعه کَلي و يا سُروان، جين جان شناخته شده است. محوطه قلعه کَلي سُروان در کوه پايه بخش غربي دشت رستم يک ( فهليان) واقع شده است. با کاوش اين محوطه چشمانداز وسيع و ديدگاهي نوين در ارتباط با مطالعات هخامنشي جنوب و جنوب غرب ايران طرح شد.
هرتسفلد نخستين بار اين محوطه را در سال 1924 بررسي و اين محوطه را به نام جين جان به ثبت رساند.
در سال 1935، اورل اشتاين از روستاهاي اين قسمت به نام جن جان نام برده و اشاره به وجود دو پايه ستون در ويرانههاي يک قلعه قديمي دارد.
در سال 1959، هيات باستانشناسي ايراني و ژاپني چند گمانه آزمايشي در طي پنج روز در اين محوطه حفر کردند که بعدا نتايج آن را دانشگاه توکيو به نام سُروان منتشر کرد. در اين زمان که اين هيات محوطه را کاوش کردند تمام آثار ويرانههاي قلعهاي که در سطح آن وجود داشت و هرتسفلد از آنها عکسبرداري کرده بود، از بين رفته بود.
نخستين اثر مشهود در اين گمانه يک پايه ستون به رنگ خاکستري با نقش شيارهاي هندسي نخلي شکل و مشبّک و گلهاي هشت پر که دور تا دور بخش بالاي پايه ستون را مزّين کرده، است. ارتفاع پايه ستون 08/ 75سانتي متر قطر بخش پايين 04/ 125سانتي متر قطر بخش بالا 04/ 79 سانتي متر است. اين پايه ستون در بخش مرکزي گمانه در عمق 20 سانتي متري از سطح نمايان شد.
دومين پايه ستون خاکستري رنگ مزّين به نقوش هندسي گياهي به ويژه شيارهاي برگ نخلي و گلهاي هشت پر به هم پيوسته در بخش بالاي پايه ستون است. ارتفاع آن 80/ 75 سانتي متر قطر بخش پايين 4/125 سانتي متر و قطر بخش بالا 06/92 سانتي متر است. اين پايه ستون در بخش غربي گمانه واقع است. پيشتر هيات ژاپني هر دو اينها را گزارش کرده بود.
هر دو پايه ستون مزين به نقوش هندسي و گياهي است. جنس و رنگ سنگ خاکستري مايل به سياه و سطح آن به خوبي پرداخت شده است.
در نخستين مرحله سکونتي بنايي با ستونهاي رفيع وجود داشته که ضخامت پايه ستونهاي آن بيش از يک متر است. سبک پايه ستونها برابر سبک هنري به کار رفته در تخت جمشيد است. از نظر ابعاد، اين پايه ستونها با پايه ستونهاي تالار صد ستون تخت جمشيد قابل مقايسه است. پايه ستون مزيّن به گلهاي هشت پر ( لوتوس) و شيارهاي برگ نخلي شکل است. رنگ پايه ستون ها مشابه تخت جمشيد به رنگ خاکستري است. در سه گمانه کاوش در اين محوطه، ساختارهاي معماري هم سطح با سطح سنگفرش پايه ستونها در گمانه شماره 1 بدست آمد. به همين دليل، با توجه به محدوده کاوش و يافتههاي به دست آمده به نظر ميرسد در اين محل بنايي ستوندار وجود داشته است. اما، وجود ظرفهاي ارزشمند سنگي در اين محوطه که با بهترين ظروف خزانه تخت جمشيد و مورد استفاده عالي رتبهگان درباري برابري ميکند، پرسشهايي براي کارکرد اين محوطه مطرح ميکند. آيا واقعا بنابه گفته هردوت راه شاهي در اين مسير وجود داشته است؟ يا به نظر باستانشناسان نظيري هرتسفلد و اشتاين اين محوطه يکي از پايگاههاي راه شاهي در مسير تخت جمشيد به شوش بوده است؟
با توجه به شواهد باستانشناسي به دست آمده از اين محوطه به نظر ميرسد اين مکان، محل نگهداري و به احتمال مرکز توزيع مواد غذايي منطقه در اطراف و پيرامون اين محوطه بوده و نمايندگان و يا نايبان پادشاه و ناظران بر توزيع محصولات در اين مکان از ظروف ارزشمند و ظريف استفاده ميکردند و خرج و دخل بخشي از مواد مورد استفاده از يکي از همين راهها تامين و ثبت و ضبط ميشد.
اين محوطه در مسير جغرافيايي، بين شوش و تخت جمشيد قرار دارد، اما کارکرد آن را بايد با توجه به کارکرد عناصر موجود در آن و کارکرد پتانسيلهاي زيستي موجود در محيط پيرامون آن بحث کرد.
از منابع ادبي دوره هخامنشي، وجود جشنهاي متعدد سلطنتي و برگزاري آنها در مکانهاي مختلف اطلاع داريم ( توپلين 1998). وجود چنين مکانهاي در فارس در گل نبشتههاي تخت جمشيد مورد تاييد است. آنچه هالوک آنها را از متن جي مورد بحث قرار ميدهد "برخي محصولات مختلف در برخي مکانهاي مختلف، چهل وسه توزيع شد. پيش از اينکه برخي از اعضاء خانواده سلطنتي مثل همسر و پسر داريوش. گوبرياس، يکي از سرشناسان خانواده سلطنتي فردي که در دستيابي داريوش به قدرت وي را همراهي کرد و بعد با دختر داريوش ازدواج کرد، جيره غذايي خود را در دو مکان دريافت ميکند در Bessitme , در Lidima. جايي که اغلب حدس ميزنند آنجا با منطقه برازجان تطبيق دارد همانگونه که والات ذکر کرده اما ارفعي بيشتر با منطقه فهليان موافق است.
اگرچه بسيار زود است که نام هاي ذکر شده در گل نبشتههاي تخت جمشيد با محوطه مکشوفه جين جان مورد بحث و يا نسبت قرار گيرد. اما چنين مراکز توزيع محصولات و انبارهاي شاهانهاي به ويژه در منطقه فارس وجود داشته است. البته بايد توجه داشت که در نزديکي منطقه فهليان، منطقه برازجان يکي از مهمترين مناطق مورد بحث براي بسياري از اشارات ذکر شده در گل نبشتههاي تخت جمشيد ميتواند، باشد.
کاوشهاي باستانشناسي در اين محوطه پرسشهاي متعددي مطرح کرده است. پايه ستونهاي هخامنشي، سطح سنگ فرش مکشوفه، سازه عظيم لاشه سنگي، مطالعه يافتهها و کارکرد اين بناي بزرگ دوره هخامنشي و اينکه در دوره کدام يک از پادشاهان هخامنشي بنا شده و يا استفاده شده بر ما معلوم نيست.
هنوز نميدانيم اين بنا بخشي از همان شهر تاريخي نام برده شده « ليدوما» در الواح تاريخي تخت جمشيد است يا خير؟ البته بايد اذعان کرد با توجه به وجود عناصر معماري پراکنده در اطراف اين محوطه و پايه ستون مکشوفه ديگر در نزديکي آن، ميتوان گفت در اين محل تنها يک بنا وجود نداشته است. به همين دليل شناخت هر چه بيشتر اين محوطه اطلاعات بينظيري از يکي از مهمترين مناطق حد فاصل شوش و تخت جمشيد را ارائه خواهد کرد.
عليرضا عسکري، پژوهشکده باستان شناسي
پروفسور دنيل توماس پاتس ، دانشگاه سيدني