خبرگزاري مراث فرهنگي ـ گردشگري ـ گردشگري از ديدگاه جامعه شناسي مجموعه روابطي است كه شخص گردشگر در محل اقامت خود با انسانهاي ساكن در آن محل بوجود ميآورد. گردشگري كوچ نيز گونهاي از گردشگري است كه ميتوان از ديدگاه جامعه شناسي به آن نگاه كرد. چراكه گردشگر در عين حالي كه از طبيعت بهره مي جويد، خواه ناخواه با افراد ايل نيز در ارتباط است.
در ميان گردشگراني كه براي ديدن كوچ به اين مناطق سفر ميكنند افراد مختلف با هدفهاي متفاوت به چشم ميخورند. عدهاي از ايشان مردمشناس هستند كه براي آشنايي با آداب و رسوم، فرهنگ بومي و روستايي در دل قطبهاي طبيعي ايران به اين مناطق سفر ميكنند و عدهاي نيز جهت برنامه ريزيهاي كلاني كه ميتواند راهكاري براي بهبود زندگي عشاير باشد تن به اين سفر ميدهند . عدهاي ديگر به منظور ديدن كوچ و همسفر شدن با عشاير در زمره گردشگران كوچ قرار ميگيرند.
در اين ميان ميتوان گفت گردشگر كوچ به گردشگراني گفته ميشود كه با عشاير كوچ كنند و با او همراه شوند تا با آداب و رسوم و سنن و مسايلي كه كوچ كنندگان با آن روبه رو هستند آشنا شوند. گردشگر بايد مدت زماني همراه ايشان در دل طبيعت همراه شود تا رفت آمد و چگونگي زندگي ايشان را از نزديك ببيند. البته عدهاي نيز بر اين اعتقاد هستند كه لزومي ندارد گردشگر با كوچ كنندگان يك مسير طولاني را كوچ كند بلكه ميتواند هنگام اسكان ايل در ييلاق در كنار آنها در چادرهاي عشاير اسكان يابد .
درهرحال گردشگر در محيط كوچ حضور پيدا ميكند خواه آنكه مسيري را همراه كوچرو بپيمايد يا در محل اسكان ايشان حاضر شود. اين حضور سبب بوجود آمدن مجموعهاي از تعاملات اجتماعي و انتقال فرهنگ ميان گردشگر و عشاير ميشود كه از آن جمله ميتوان به نوع رفتار، گفتار، پوشش ، برخورد ايشان اشاره كرد.
راحله اسدي نيا کارشناس ارشد برنامه ريزي توريسم و مديريت جهانگردي و مدرس دانشگاه درخصوص نتايج مثبت حضور گردشگر در جوامع كوچ گفت: « حضور گردشگران كوچ در جوامع عشايري از يك سو سبب ايجاد درآمد و اشتغال و فعاليتهاي اقتصادي ميشود و از سوي ديگر به كاهش قدرت نامتعادل اجتماعي بين جامعه عشايري و جامعه روستايي- شهري كمك شاياني ميكند.»
وي افزود:« به اين معنا كه در حال حاضر جامعه عشايري ما يك جامعه فقير به شمار ميرود از اين رو اگر گردشگر براي حضور و بازديد از منطقه كوچرو پول پرداخت كند و يا آنكه صنايع دستي ايشان را خريداري كند اين پول مستقيما به عشاير منتقل ميشود و اينگونه تعادل اقتصادي بين اين جوامع برقرار و نامتعادل بودن طبقات اجتماعي كم مي شود.»
اسدي نيا معتقد است: «ايجاد فعاليتهاي جمعي گردشگري سبب حفظ جمعيت محلي ، احياي فرهنگ محلي و فرهنگ عشايري و بالا بردن حس خودباوري در عشاير ميشود.»
وي خاطر نشان كرد:« جامعه ما به سه دسته شهري ، روستايي و عشايري تقسيم ميشود و شهريها خود را در درجهاي بالاتر از روستاييها و روستاييان خود را بالاتر از عشاير ميدانند. اينگونه است كه جوامع عشايري با ديدن گردشگران داخلي و خارجي كه براي بازديد آداب و رسوم و نوع كوچ ايشان به منطقه آنها سفر كرده اند به نوعي حس خودباوري و اعتماد به نفس ميرسند و جمعيت عشاير ديگر يكجانشين نميشوند و يا آنكه به مناطق ديگر مهاجرت نميكنند .»
از سوي ديگر به ظن وي حضور گردشگران كوچ سبب حفظ جاذبههاي فرهنگي و طبيعي عشاير كه شامل نحوه لباس پوشيدن، آداب و رسوم ميشود .
به عقيده مهدي قرخلو دكتراي جغرافياي انساني، محيط كوچ عشاير علاوه برآنكه براي گردشگران به عنوان يك محيط راحت ،آرام و آسوده به شمار ميرود ،گردشگر ميتواند از فرهنگ بومي و آداب و رسوم ايل نيز بهرهمند شود.
وي معتقد است:« بسياري از اين آداب و رسوم و فرهنگهاي مرسوم در كوچ نشينان براي گردشگران جذاب است چراكه بسياري از اين افراد تا آن لحظه هيچيك از اين مراسم را نديدهاند و نسبت به آن آگاهي ندارند اينگونه است كه حضور اين افراد در ميان عشاير سبب تاثيرپذيري گردشگران و عشاير از يكديگر ميشود.»
قرخلو از ساخت نيسان قشقايي توسط ژاپنيها به عنوان يكي از عوامل مثبتي كه عشاير ميتوانند بر گردشگر كوچ داشته باشند نام برد و خاطرنشان كرد: «علاوه بر تاثيرات فرهنگي و اقتصادي كه حضور گردشگران كوچ در جوامع عشايري دارد ، الهام گرفتن گردشگران از فرهنگ و استقامت ايلات ميتواند زمينهساز تحولات صنعتي شود. چراكه هرگاه انسان در مكاني تحت تاثير عوامل مثبت قرار ميگيرد آنرا به تمام جهانيان منتقل ميكند.»
پيامدهاي منفي حضور گردشگر كوچ
در كنار تمام تاثيرات مثبتي كه حضور گردشگران كوچ بر جوامع كوچرو يا عشاير دارد نبايد فراموش كرد كه هر تغييري سبب بروز تاثيرات منفي نيز ميشود. از آنجمله ميتوان به تغييراتي كه در گويشهاي محلي به واسطه شهري صحبت كردن يا تغيير رفتارهاي محلي به واسطه تاثير رفتار گردشگران در عشاير اشاره كرد.
از سوي ديگر اسدي نيا معتقد است: « با حضور گردشگر كوچ در جوامع كوچرو خدمات افزايش پيدا ميكند و تغيير كاربري زمين ممكن است اتفاق بيافتند و ممكن است در همان منطقهاي كه محل ييلاق و قشلاق عشاير است پناهگاه ،هتل يا مكاني براي اسكان گردشگران در نظر گرفته شود كه اين كار نادرست است چراكه گردشگري كه براي ديدن كوچ و عشاير به منطقهاي سفر ميكند به منظور ديدن آنچه كه در زندگي ايشان جريان دارد اقدام كردهاست و بايد همانگونه كه عشاير در دامن طبيعت زندگي ميكنند گردشگران كوچ نيز همانگونه به سفر خود ادامه دهند و با انها همراه شوند.»
وي افزود:« اگر قرار باشد به منظور رونق گردشگري كوچ ، با ساخت و سازهايي كه به منظور رفاه حال گردشگر انجام ميشود طبيعت بكري كه در اختيار عشاير است مورد دستكاري قرار گيرد ،طبيعت تخريب ميشود.»
از بالا رفتن سطح قيمتها در محل به عنوان يكي ديگر از تاثيرات منفي حضور گردشگران در جوامع كوچرو ميتوان نام برد به گونهاي كه ممكن است يك شيشه عسل در شهر به يك قيمت فروخته شود و همان عسل در محل بازديد گردشگران با قيمتي بسيار بالاتر از ارزشي كه دارد به فروش برسد.
اسدي نيا خاطرنشان كرد:« يكي ديگر از تاثيرات منفي حضور گردشگر در جوامع كوچرو و عشاير ،افزايش مهاجرپذيري منطقه با توسعه گردشگري است. از آنجايي كه گردشگر در اين ايام به مناطق ييلاقي عشاير ميروند، ممكن است از روستاييان اطراف به عنوان كار و امرار معاش در اطراف منطقه مذكور دست به ساخت دكههايي بزنند و براي خود كار و كاسبي راه بياندازند و اين اتفاق سبب برهم ريختن يكدستي طبيعت ميشود.»
وي افزود:« از سوي ديگر سبب تخريب بافت سنتي منطقه ميشود و خواه ناخواه با حضور و ورود گردشگران به منطقه بافت سنتي و رفتارهاي سنتي تبديل به رفتارهاي برگرفته از رفتارهاي افراد ورودي به منطقه ميشود.»
از تغييرات ساخت فرهنگي عشاير كه به دليل حضور گردشگران در محيطهاي عشايري انجام ميشود نيز ميتوان به عنوان يكي ديگر از تاثيرات منفي حضور گردشگر كوچ نام برد. قرخلو معتقد است :« گردشگر هنگامي كه به محيط تازهاي وارد ميشود بايد از سوي راهنمايان تور به لحاظ چگونگي برخورد و رفتار توجيه شود اين درحالي است كه در بسياري از مواقع اين مهم محقق نميشود و گاه رفتارها و گويش و برخورد گردشگران در محيط پيرامون تاثير ميگذارد بخصوص در محيطي كه تفاوت فرهنگي شگرفي با فرهنگ گردشگر داشته باشد.»
تغيير در گويش ، اخلاق ،رفتار و طرز برخورد نيز از ديگر تاثيراتي است كه گردشگران ميتوانند در عشاير ايجاد كنند. به عقيده قرخلو اين تاثيرات دوسويه است ولي به دليل آشنايي گردشگران با فرهنگ و آداب و رسوم جديد اين تاثيرپذيري در گردشگران بيشتر خواهد بود.
وي افزود:« گردشگر كوچ تنها به منظور ديدن و همراه شدن با كوچرو به منطقه عشاير سفر ميكند و در راستاي زندگي عشاير با ايشان همراه ميشود اين درحالي است كه ايل به زندگي عادي خود ادامه ميدهد و در پي برآوردن نيازهاي خود است از اينروست كه گردشگر بيشتر تحت تاثير فرهنگ، آداب و رسوم و رسم زندگي ايل قرار ميگيرد و در اين ميان گفتوگو، حضور گردشگر و تبادل انديشه بين آنها در تاثيرپذيري عشاير از گردشگران بي تاثير نخواهد بود.»
اين درحالي است كه اسدي نيا معتقد است فرهنگ گردشگران كه عموما افرادي از جامعه شهرنشين هستند بر فرهنگ اصيل عشاير تاثير ميگذارد و افزود:« يكي از اين تغييرات در ساختار فرهنگي است كه در خصوص زنان عشاير وجود دارد. عشاير به هيچ عنوان به زنان خود اجازه نميدهند كه در امور گردشگري وارد شوند و دخالتي داشته باشند چراكه تعصب ايشان نسبت به ساير اقوام بيشتر است. اين درحالي است كه زنان عشاير با ديدن گردشگران و تاثيرپذيري از فرهنگ ايشان نسبت به فرهنگ خود تغيير نظر ميدهند. از سوي ديگر شاهد تغيير الگوي فرهنگ و زندگي خواهيم بود.»
آلودگيهاي زيست محيطي نيز در زمره تاثيرات منفي اين نوع گردشگري قرار ميگيرد كه به دليل رفت و آمد گردشگران و عدم رعايت اصول زيست محيطي سبب آلودگي محيط زيست ميشوند.
قرخلو كه خود يكي از افراد ايل قشقايي فارس است تاثيرات محيط زيستي گردشگران كوچ را درعين منفي بودن مثبت ارزيابي كرد و گفت: « گردشگراني كه از جوامع پيشرفته به منطقه سنتي ميروند با ارائه راهكارهاي جديد درخصوص چگونگي بهرهبري از عوامل طبيعي موجود ميتوانند در استفاده بهتر از محيط زيست به عشاير كمك كنند از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه حضور گردشگران هميشه به اين سو نميرود و گاهي اوقات سبب ازبين رفتن و آسيب رساندن به مراتع و محيط زندگي كوچروها ميشوند.»
گزارش : معصومه ديودار