علي رحم شايان - چهارمحال و بختياري در پرونده حيات خود زلالترين اشك را بپاي علم مصيبت حسين(ع) ريخته است و خالصترين نذر و نياز را فداي حريم اهل بيت عليهمالسّلام كرده است و سوابق طولاني در امر تعزيه دارد.
روزگاري تعزيهخوانهايش فراتر از خاك استان خود صحنهداري ميكردند، شيراز و اصفهان اين دو مهد هنر با صدا و قامت رساي مردمي از همين ديار، خروش يا حسين و چكاچك شمشير و شيهه اسب و نواي طبل و شيپور داشت، همچنين تهران.
مرحوم سيّد عبدالباقي دهكردي (سيد عبدالباقي دهكردي فرزند مرحوم سيد جعفر كه با 39 پشت نسب او به حضرت زينالعابدين(ع) مي رسد.) معروف به حاج صولتالّسادات عموزاده حضرت آيتاله حاج سيد ابوالقاسم دهكردي يكي از پيشكسوتان تعزيه چهارمحال و بختياري كه سمت معينالبكائي داشته يك گروه تعزيهخوان مجرّب و هنرمندي را تربيت كرده و علاوه بر اينكه در محل ايفاي نقشهاي تعزيه مي كردند، در شيراز و اصفهان و تهران نيز مبادرت به برپائي تعزيه مي كردند.
او همه ساله از طرف مسعودميرزا ظلّالسلطان حاكم اصفهان دعوت مي شد و در ميدان نقش جهان و ديگر تكايا تعزيه بر پا ميكرد و خود نيز علاوه بر انجام وظايف سمت معينالبكائي به شكرانه تناسب اندام و قامت رشيد و آواز شيوائي كه خداوند متعال به او عطا فرموده، ايفاء نقش شخصيتهاي ممتاز و معروف وقايع كربلا از قبيل حضرت ابوالفضلالعباس(ع) و حضرت مسلم ابن عقيل(ع) و حرّ بن يزيد رياحي را عهدهدار مي شد و بخوبي از عهده آن بر مي آمد، تعزيهخوانان وي از افراد برجسته و حرفهاي انتخاب شده بودند.
در چهارمحال و بختياري اين هنر مذهبي سمعي و بصري در ادوار گذشته و حال طرفداران بيشماري داشته و همه ساله به ويژه در ماههاي محرم و صفر در اغلب شهرها و روستاها به اجرا در ميآيد.
اينك شرح مختصري از چگونگي اجراي تعزيه:
1- آهنگ:
تعزيه با آهنگ منظوم اجرا ميشود، شخصيتهاي مثبت در تعزيه آوازهاي خود را خود به تنهائي ميخوانند ولي شخصيتهاي منفي فقط اجازه دارند كه اشعار را دكلمه كنند و به رجزخواني بپردازند، بنابراين اشعار تعزيه به گونهاي خاص خوانده ميشود، پس مجريان آن بايستي از صدا و قابليت اجراي نمايش برخوردار باشند.
2- تماشاگر:
بينندگان داستانها را از پيش عميقاً ميشناسند و از وقايع آنها آگاهي دارند، بدليل برجستگي، گيرائي و غمناكي بيشتر استفاده كرده و به كرات از آن سود جستهاند. به همين خاطر اغلب ترجيح داده ميشود كه حضّار از وقايع داستان آگاهي داشته باشند، البته بازگوئي صريح داستان به صورت پيش واقعه هميشه ضرورت ندارد و برخي از مجالس، مستلزم آگاهي بيننده از چند و چون داستان است.
3- لباس:
لباسها به ويژه رنگ آنها بصورت قراردادي تعيين و مشخص گرديده تا بيننده به محض به روي صحنه آمدن شخصيت وي را بجا بياورد، در تعزيه شخصيتهاي مثبت و خوب جامههاي به رنگ سبز، مشكي و قبل از شهادت سفيد به تن ميكنند، در حاليكه شخصيتهاي منفي و پليد لباس قرمز ميپوشند. رنگ قرمز به دليل تضاد در ميان ديگر رنگها فوراً تشخيص داده ميشود.
در تعزيه گاهي شاهد مواردي هستيم كه فردي با شخصيت خود در كشمكش است و در سر دوراهي قرار دارد مانند حر رياحي كه لباس زرد ميپوشد.
4- ابزار:
اسباب و اثاث تعزيه بسيار مختصر است، ولي لباسها از اسباب سمبوليك هستند، تجهيزات صحنه در برگيرنده اثاث واقعي و نيز نمادين است، شمشيرها، سپرها، زرهها، ضمناً اسبها و شترها واقعياند، از سوي ديگر تجسم مكاني مثل رود پرخروش فرات در يك ظرف پر آب و يا گودال كه در اطراف آن چند نخل مصنوعي غرس شده به عهده بيننده است، جبرئيل، فرشته با چتري در دست و داشتن بال ميتواند نمادي از فردي از بهشت باشد و اماكني چون آرامگاه، مسجد، حرم يا خيمه چادر نشينان روي صحنه با تعريف ساده و توافق قراردادي، تجسّم ميشوند، نمادي به سادگي قابل تشخيصاند.
5- سكو:
در صحنه تعزيه سكو در ميانه يك محوطه قرار دارد و داراي قابليتهاي متعدد است، يكي اينكه به بروز توانائيها و مهارت بازيگر كمك ميكند ديگر اينكه رابطه نزديك بين بازيگر و بيننده را ايجاد ميكند.
تعزيه را ميتوان همهجا اجرا كرد ولي ممكن است ساختمان و محل خاصي بنام تكيه به نمايش تعزيه اختصاص داده شود، برخي از تكايا عمارات بزرگي هستند كه هزاران نفر را در خود جاي ميدهند، خصوصيت سكو و معماري نواحي آن رابطه نزديكي بين حضّار و ماجرا برقرار ميسازند و امكان نزديكي و تماس بازيگر و بيننده را فراهم ميآورند كه بمفهوم كلي مشاهده كنندگان و مكان نمايش مكمل يكديگرند.
6- موسيقي:
موسيقي تعزيه وظايف نمايشي گوناگوني دارد. ميان پردهها را مشخص ميكند، صحنه را از هم متمايز ميكند، ورود و خروج بازيگر را از صحنه اطلاع ميدهد، حاضرين را از وقايع خاص و جزئيات آن آگاه ميسازد، شخصيتها را به آنان ميشناساند، حركت بازيگران را به ويژه در صحنههاي نبرد گوياتر ميسازد و ريتم و ضرب ماجرا را شدت ميبخشد.
7- معينالبكاء:
كارگردان، مدير صحنه، رهبر تعزيه (ميرزا - استاد يا تعزيهگردان) و دستيارانشان (ناظمالبكاء) همگي در معرض ديد قرار دارند و نه تنها اسباب و اثاث روي صحنه را بدست بازيگران ايفاء نقش ميدهند بلكه صحنه را در حين اجراي يك مجلس براي مجلس بعدي آماده ميكنند، آنان بازيگر را به محل مناسب روي صحنه راهنمائي ميكنند، و ترتيب ورود و خروج آنان را ميدهند، گاهي نيز در آوازخواني با گروه همسرايان شركت ميكنند، (ناگفته نماند كه تعزيهخوانان حرفهاي كمتر به كمك و راهنمائي معينالبكاء و سايرين نيازمندند و خود به طور اتوماتيك نقش خود را بدون تذكر معينالبكاء يا فهرست گردان ايفا مينمايند).
8- نسخ تعزيه:
اغلب نويسندگان متون تعزيه ناشناسند و يا از روي متون ديگري كه توسط شعرا و مؤلفين جمعآوري و تأليف شده برگرفته شدهاند. از شعراي نسخهنويس كه مورد شناسائي قرار گرفتهاند ميتوان: شعاع، مداح، انجم، ميرعزا، ميرغم كاشاني، بيضاي اردبيلي، نجمالشعرا، ملكالشعرا، تاجالشعراء ساماني(عمان)، نيسان ساماني، دهقان ساماني (سيفالشعرا)، ميرزا حبيب دستان بني، ميرصفياله واناني (سيّد ذاكر)، ملا هيبتاله بابائي (غواص) ، استاد محمدحسن للهگاني (مجرم). (7 نفر اخير اهل چهارمحال و بختياري بوده و نسخ آنها زمينه چهارمحال است) را نام برد و ديگر سينه سوختگاني در قلمرو عشق الهي نيز بودهاند كه ناشناخته ماندهاند.
در نسخههاي تعزيه رنگ و بوي ايراني در تحرير آنها كاملاً مشهود و آشكار است، بازيگران با وجود اينكه نقشهاي خود را غالباً حفظ هستند، معالوصف نسخه را بدست ميگيرند و يا در پر شالشان جاي ميدهند بهرحال هنگام مكالمه نسخه را در دست ميگيرند. اين كار صرفاً به خاطر بياد آوردن جملات در صورت فراموشي بازيگر نيست بلكه در واقع قراردادي براي نمايش اين نكته است كه بازيگر فقط در حال ايفاي نقش است، احتمالاً اين عمل از طرز فكر و نگرش اسلامي است كه هر گونه تشبيه محض به اولياء را ممنوع ميكند.
شناخت اوراق زر مانند نسخ تعزيه و گردآوري و غور و تفحص در برگ برگ اين متون در اماتيك موجب ذكر شيوههاي نمايشي و جلوههاي نيايشي و آذينهاي صحنهاي و قراردادهاي اجرائي خواهد شد، از باب يادآوري بايد گفت كه تكرار اجراي چند مجلس شناخته شده شبيهخواني، ما را از شناخت بيش از سيصد مجلس ديگر غافل مينمايد و برخي از شبيهخوانان خود اذعان دارند كه بسياري از نسخ شبيهخواني را نخواندهاند و شناختي از قلمرو و مجالس متعدد تعزيه ندارند، پس ضروري است تا نسخهها در حرمخانه موريانههاي تيز دندان صندوقچههاي تعزيه نامه تباه نگشته است، شناسائي و گردآوري و سپس تحليل و تبيين مضامين آنها را عهدهدار شويم. خوشبختانه در سالهاي اخير زعماي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان چهارمحال و بختياري توجه خاصي به امر تعزيه و برپائي آن مبذول داشته و با تشكيل كانون تعزيه تا كنون 9 سوگواره استاني و نخستين سوگواره فاطميه و همايشي جهت يكي از پيشكسوتان تعزيه استان انجام شده، در هفته دفاع مقدس سالهاي گذشته نيز دو مجلس حماسي تعزيه برگزار كرده است.
به پيشنهاد اين حقير (نگارنده) و موافقت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان چهارمحال و بختياري اصلاح و بازنويسي نسخ تعزيه توسط هيأتي بنام هيأت تصحيح نسخ تشكيل و كار تصحيح و حذف تحريفات از نسخ آغاز و تاكنون تعداد انگشتشماري از نسخ زمينه چهارمحال و بختياري تصحيح و قرار است تعزيهخوانهاي استان كه تعداد آنها در حال حاضر 111 گروه هستند، همه از يك زمينه استفاده نمايند.
سير تاريخي ماتمداري:
يكي از سنتهاي نيك كه در واقع از شعائر اسلامي است سوگواري براي خاندان عصمت و طهارت(ع)، خصوصاً سالار شهيدان حضرت اباعبداللّه الحسين(ع) و ياران با وفايش است، مردم به كمك مجالس عزاداري ميتوانند با اين خاندان ارتباط برقرار كنند و از آن فروغهاي فروزان بهرهمند شوند، بنابراين يكي از مهمترين بركاتي كه جامعه از آن برخوردار است اين مجالس با عظمت است كه قادر است دلها را به حق و حقيقت و ايمان و باورهاي ديني متصل كند. ابهت و هيبت اين مراسم با شكوه در طول تاريخ به حدّي بوده كه ستمگران و جبّاران با زبان و عمل وحشت خود را نسبت به آن بروز دادهاند، در حالي كه ستارگان آسمان ولايت و امامت در برپايي چنين مجالسي تأكيد وافري داشتهاند و احاديث و روايات متعددي در اين باره از قول آن وجودهاي مبارك نقل شده است.
چون ماه محرّم فرا ميرسيد، حزن و اندوه و گريه امام صادق(ع) در مصيبت جدش حسين(ع) زياد ميشد و مردم از اطراف، خدمت آن حضرت جمع شده و با ايشان به ياد مصائب كربلا نوحهسرايي و عزاداري مينمودند.
حضرت اميرالمؤمنين(ع) فرمودهاند: «تمام چشمها روز قيامت گريان و باز و بيدار است جز چشم كسي كه خداوند او را مخصوص برحمت خود گردانيده و بر حسين و آل محمّد(ص) گريان بوده است.»
عزاداري از زمان آل بويه تا كنون:
اولين مراسم عزاداري علني و همگاني توأم با تعطيل كردن دكانها و بستن بازارها و رها كردن ديگر فعاليتها در روز عاشوراي سالار شهيدان از زمان احمد معزالدّوله ديلمي در نيمه قرن چهارم هجري متداول شد. (دهم محرم سال 352 ه ق)
بعدها ملا حسين كاشفي در وايل قرن دهم هجري (سال 908) كتاب مقتل گونه «روضةالشهدا» را نوشت كه عدهاي بر سر منبر رفته اين كتاب را براي مستمعين ميخواندند تا با شنيدن مضامين آن متأثر شده نوحهسراييكنند.
در عصر صفويه كه تشيع مذهب رسمي ايران اعلام گرديد، عزاداري شكل جديدتري به خود گرفت و شعرا به جاي مداحي براي افراد، در خصوص كربلا و عاشورا شعر سرودند، در اين عصر براي افزايش هيجان مردم و پيوستن آنان به صفوف عزاداران، نواختن طبل و كوبيدن سنج رايج شد و ادوات جنگي كه در ميدان رزم كاربرد داشت به اين گونه مجالس راه يافت، شيپورزني، علم گرداني و حركت دادن كتل نيز مورد استفاده سوگواران قرار گرفت، گردانيدن مركب بدون راكب در ميادين عمومي و معابر در هنگامه عزاداري از سنتهاي اين عصر محسوب ميشود. در اين دوران تعزيه مراحل مقدماتي خود را ميگذرانده و هنوز شبيهخواني به مثابه هنري مستقل مطرح نبوده است.
در عصر زنديه، كريم خان زند به شبيهخواني توجه كرد و آن را رواج داد و در آغاز دوره قاجار مجالس تعزيه گسترش يافت و در عصر ناصري به اوج خود رسيد، در اواخر دوره قاجاريه علما بدليل راه يافتن مضامين وهنانگيز به نسخ تعزيه و فاصله گرفتن اين نمايشها با عزاداري، اين صحنهها را مورد استفاده قرار دادند و برخي مشاهده آن را تحريم كردند.
اغلب نسخ تعزيه در دوران ناصري از سوي ميرسيد مصطفي كاشاني ملقب به «ميرعزا» تهيه ميشد و در اختيار دستجات تعزيهخواني به تناسب اجراي نقش قرار ميگرفت، تعزيههاي: كاشان، نطنز، زواره از نسخ زمينه ميرعزا هستند.
به دستور اميركبير يكي از شعرا به نام «ميرزا شهابالدين اصفهاني ملكالشعرا» مراثي و اشعار مذهبي شيوا با مضامين عالي و آموزندهاي سرود و اشعار نارسا و سبك را از مراثي سيدالشهدا حذف نمود و همچنين امير به همان ملكالشعراي عصر خود سفارش نمود كه دوازده مجلس تعزيه بنگارد و اين اولين اصلاحي در مورد تعزيه بود كه در اواسط قرن سيزدهم انجام پذيرفت.
در عهد محمدشاه قاجار ميرماتم برادر ميرعزا و پسرش آقاكاظم ميرغم شغل نسخهنويسي را ادامه دادند. ميرعزا در سرودن اشعار از آثار شعرايي چون حافظ و سعدي و فردوسي بهره گرفت و بيشتر از همه از سرودههاي قاآني شيرازي تقليد كرد، مانند:
بارد چه؟ خون! ديده، چسان؟ روز و شب
از غم، كدام غم، غم سلطان كربلا
ميرماتم گاه گاه تخلص خود را در اشعار تعزيه آورده است
شايد كه ره نجات باشد به دو چيز
لطف تو و اشك «ميرماتم» شاها
ميرزا محمدتقي كه در دستگاه فتحعلي شاه نفوذ داشته چندين مجلس نگارش كرده است محمدعلي متخلص به «رجا» و ملقب به «نجم الشعرا» اهل كوهپايه اصفهان روستاي زفره (1281 - 1361 ه' ق) نيز يكي از نسخهنويسها بوده است:
اي «رجا» در اين مصيبت خون ببار
ياورت باشد رسول تاجدار
از نسخه نويسهاي ديگر: اسماعيل هنر فرزند يغماي جندقي، محمدعلي مستوفي محمدآبادي جرقويهاي، حاج ميرزا امين خليفه سلطاني متخلص به «طاير» و مشهور به حاجآقا، ملاحسين رضواني بنگآبادي جرقويهاي (ميرعزا)، كربلايي عمو محمد تاجر گرگاني، قضايي مينابي بندرعباسي، سيدمحمد بن زينالعابدين رضوي را مي توان نام برد. همچنين ملاآقا باباي كازروني معروف به ملابابا بيضاي اردبيلي، شعاع، مداح، تاجالشعرا.
برخي از تعزيهنويسان از تاريخ ناب اسلام و حوادث صدر اسلام بيبهره بوده و بنيه علمي ضعيفي داشتهاند و حتي به اسلوب و قالبهاي شعري هم در حد مطلوب واقف نبودهاند. اين نقيصه در مجالس تعزيهاي كه از آنان سروده شده ملموس و مشهود بوده و آثار آنها را آسيبپذير كرده است و متأسفانه اين مجالس تعزيه هنوز هم در گوشه و كنار كشور اجرا ميشود.
در استان چهارمحال و بختياري نيز نسخهنويسهاي متعددي وجود داشته كه متأسفانه به علت ذكر ننمودن تخلص خود عدهاي ناشناخته مانده و تعداد انگشت شماري مورد شناسايي قرار گرفته كه گاهي در اشعار تخلص خود را ذكر كردهاند، مانند دهقان ساماني (سيف الشعرا: 1265 ه. ق - 1326 ه. ق):
آمده سيفالشعرا در خروش
نالد و گويد كه حسين كشته شد
و نيسان ساماني (1275ه. ق - 1350 ه. ق):
«نيسان» ز بعد قتل من نوحهسرا گردد
از طبع غرا در سخن معجز نما گردد
و ملا هيبتاله بابائي دزكي (غواص: 1269ش - 1329ش):
هست غواص غرق گناهان
روسياه همه روسياهان
استاد محمدحسن للهگاني (مجرم: 1302 ش- 1369 ش):
ديگر تو مجرم مزن ز مرگ اكبر رقم
بنه تو خامه ز كف شكن تو سر از قلم
و سيد صفياللّه واناني (سيّد ذاكر: - 1265 ش)
سيّد ذاكرت بود مادح
درد دارد دوا چه نام علي
كه خود نيز تعزيهخوان بودهاند و اشعار نغز و شيوايي در مجالس تعزيه و نوحههاي سينهزني و زنجير زني از خود بجاي گذاشتهاند.